زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

خرافات...وای برما

خرافات

جنونی بر جان ملت ما

 

 

اخیرا تعدادی از موسسات فرهنگی با چاپ مطالبی در مورد علائم ظهور امام زمان این چنین نقل قول کرده اند که چندی قبل ایت الله بهجت درحین وضو گرفتن بیهوش می شوند که پس از بهوش آمدن علت را جویا می شوند که در جواب می فرمایند در همین لحظه قاتل امام زمان در اصفهان متولد شده است.

آگاهان گسترش خرافات و استفاده از اعتقادات مذهبی را حاصل استفاده های سیاسی از باورهای عمومی می دانند که هم به باورهای اعتقادی مردم لطمه زده و هم راهی در برابر شیادان باز کرده است

به این چند خرافه که در مطبوعات داخل کشور در این چند سال انتشار یافته نگاهی بیاندازید
 

گوش کردن موسیقی

دختر جوانی در هلند در زمان تلاوت قرآن توسط مادرش با صدای بلند به موسیقی گوش می‌کرد. هنگامی که با اعتراض مادرش مبنی بر کم کردن صدای موسیقی مواجه می‌شود به او و کتاب قرآن اهانت می‌کند. این دختر هنگامی که می‌بیند با وجود مخالفت او باز مادرش به خواندن قرآن با صدای بلند ادامه می‌دهد، قرآن را به زور از دست مادرش می‌گیرد و آنرا پاره می‌کند که در همان حال دختر جوان آتش گرفته و می‌سوزد. مادر دختر برای خاموش کردن دخترش بر روی او پتو می‌اندازد و بعد از اینکه پتو را از روی او بر می‌دارد می‌بیند که دختر او تغییر چهره داده و به صورت عکسی که می‌بینید در آمده است

مدتی بعد مشخص می‌شود که این خبر از اساس ساختگی بوده است. عکس مربوط به مجسمه‌ای ساخته  پاتریشیا پیچی ‌نینی است که از سیلیکون و کائوچو ساخته شده و طرحی در مورد مهندسی ژنتیک مربوط به تکامل حیوانات است و هیچ ارتباطی با موضوعات مذهبی ندارد

آن که دسترسی به چنین خبری داشته و قطعا با اروپا و مطبوعات آن درتماس بوده و دسترسی داشته، نمی دانسته اصل ماجرا چیست؟ می‌دانسته، اما ماموریت برای داخل کشور اجرا می‌کرده است

 

 

ورود سگ به حرم امام رضا

قضیه ورود سگی گریان(!) به حرم امام رضا در مشهد که عکس‌العمل‌های بسیاری برانگیخت از آن موضوعات جالب توجه است. بعد از خبر ورود سگی به حرم و عارض شدن در آنجا فیلم و خبر و کپی گزارش آن دست به دست می‌گشت و به فروش می‌رسید و مطبوعات نیز با کشیدن‌هاله‌ای از تقدس دور این موضوع امکان هر گونه تشکیک یا نقد موضوع را از همه گرفتند. سایت اینترنتی انتخاب نیز با آب و تاب و قطعاتی از فیلم ویدیویی سگ مذکور به این قضیه بیشتر دامن می‌زد. سرانجام روزنامه جمهوری اسلامی بعد از چند روز واکنش نشان داد و نوشت

توطئه وارد ساختن یک سگ به حرم مقدس رضا و مطرح کردن خبر آن در پایگاه‌های اطلاع‌رسانی که طی دو هفته اخیر شایعات زیادی را بر سر زبان‌ها به جریان انداخت، با کشف یک باند سودجو و دستگیری عوامل این باند، خنثی شد

اعضای این باند، یک شیاد و دو نفر از خادمان حرم بودند که با همدستی همدیگر توانستند یک سگ را از قسمت مربوط به بانوان وارد حرم نمایند و تا نزدیکی ضریح مطهر ببرند و با فیلم ‌برداری و انتشار خبر آن و تهیه سی دی اقدام به سودجویی نمایند

 
 

 

چاه عریضه و شیشه مقدس مسجد جمکران

دو سال پیش در محراب مسجد جمکران شیشه‌ای نصب شد و چند لامپ سبز رنگ نیز به آن آویزان شد. کم‌کم این قسمت از مسجد به شکل یک جاذبه‌ی سیاحتی- زیارتی(!) درآمد و به تدریج برای آن داستان‌ها و افسانه‌های شاخداری هم ساختند. زوار در پشت شیشه صف کشیده و آن محل را زیارت می‌کردند. تا جایی که آیت‌الله مکارم شیرازی در اعتراض به این عمل گفت: اخیراْ در محراب مسجد جمکران یک تشکیلات شیشه‌اى سبزرنگ و چراغ درست کرده‌اند که کم‌کم به صورت امامزاده‌اى درآمده است. مردم براى بوسیدن این شیشه صف می‌کشند، کسانی هم هنگام دور شدن عقب عقب می‌روند مثل کارى که در حرم امامان و امامزاده‌ها می‌کنند. بعضی‌ها هم فاتحه می‌خوانند، عده‌اى تعظیم می‌کنند، بعضی از عوام هم می‌گویند اینجا قبر حضرت ولیعصر(عج) است. حتما چند سال دیگر هم فردى پیدا می‌شود و کتابی می‌نویسد که 70 نفر از اوتاد در اینجا دفن شده‌اند. هرکس مرتکب این کار شده اشتباه کرده است، این ضربه‌اى به مسجد جمکران است

پس از این اعتراض، بلافاصله این تشکیلات معجزه‌آسا و امامزاده‌ی جدیدالاحداث از محل محراب جمع‌آوری شد و البته آب از آب هم تکان نخورد! اما ذهن خرافه‌ساز مؤمنین قلابی و دکانداران دین هم بیکار نماند و محلی را به نام چاه عریضه اختراع کردند و اظهار داشتند که مردم می‌توانند از طریق انداختن عریضه و دعاهای خود در این چاه از امام زمان بخواهند که زودتر ظهور نماید. و البته این مدت نیز نه تنها عوام که خواص بسیاری هم به این چاه پناه آورده‌اند و عریضه و دستورالعمل و بخش‌نامه و پیشنهاد انتصابات خود را داخل آن چاه می‌ریزند

سران انجمن حجتیه نیز اخیراً در جزواتی پیشنهاد روز مخصوصی برای تحریک امام زمان  به فرج را در جزوه‌ای داده‌اند که هزاران نسخه از آن تکثیر شده است. در این جزوه آمده است

یک روز خاص به عنوان انقلاب و اجتماع قلوب و دعای کل مردم ایران و سایر شیعیان در کشورهای مختلف تعیین و به طوری که تمام مردم جهان متوجه آن شوند، تبلیغ شود. سوگند به خدایی که جان ما در اختیار اوست، اگر این روز مشخص شود و تمامی منتظران و شیعیان در اماکن مقدس جمع شوند و فرج را طلب نمایند و اگر این روز معین، روز جمعه‌ای باشد، یقینا مولایمان روز شنبه (فردایش) ظهور خواهند فرمود�. همچنین در این جزوه آمده:دعا جهت تعجیل در فرج، مثل نمازهای واجب روزانه بر هر زن و مرد مسلمان و مؤمن واجب است و ترک آن مثل ترک نمازهای واجب، گناه کبیره و موجب کفر است

 

 

گوسفند مقدس شیبان

در ماه محرم سال گذشته در شهر کوچک شیبان نزدیک اهواز گوسفندی پیدا می‌شود که می‌گویند روی شاخ سمت چپ او شمشیر امام علی نقش بسته است. بلافاصله این موضوع دهان به دهان گشته و به یک افسانه‌ی مذهبی در منطقه مبدل شده و کم‌کم به رسانه‌های سراسری نیز کشیده می‌شود. مردم دسته دسته برای تماشای گوسفند مقدس به سمت شیبان هجوم می‌برند و به تدریج شایعات عجیب و قوی‌تری در مورد این گوسفند زبان بسته و از همه‌جا بی‌خبر پدید آمد مثلاً این که هیچ چاقوی گلویی او را نمی‌برد و با بعضی از خواص به طور خصوصی صحبت می‌کند و احتمالاً پشکل و ادرارش هم شفاست

از این قضیه مدت‌ها گذشت و ظاهراً تقدس گوسفند هم کمرنگ‌تر شد. برخی آن را شایعه‌‌ای ساخته‌ی صاحب گوسفند می‌دانند که به هر صورت درآمد خوبی از طریق نذورات مردم خرافی به پای این گوساله‌ی سامری به جیب زد

 
 

 

دیگ سمنوی مقدس در قم

سال گذشته نیز خبر می‌دهند در دیگی که در روستای ونارج نزدیک قم در آن سمنو می‌پخته‌اند جای پایی ظاهر شده که احتمالاً جای پای یکی از ائمه است! این خبر نیز مانند هر خبر خرافه‌آمیز دیگر به سرعت منتشر شده و دسته دسته مردم عقل باخته برای تماشای دیگ سمنوی مقدس به روستای ونارج قم می‌روند و حتی هیأت‌های مذهبی در کنار آن به اجرای مراسم پرداختند و مبلغ هنگفتی برای ساخت جایگاهی ویژه برای آن جمع آوری می‌شود

 

 

  زن ببر نمای قم

دو سال پیش یک عکس تبلیغاتی از چهره‌ی زنی با صورت ببر که توسط فتوشاپ ساخته شده، متعلق به یک موسسه تبلیغاتی در کرمانشاه در یکی از مطبوعات محلی چاپ می‌شود. بعد از مدتی این عکس در قم کپی و تکثیر شده و شایعه‌ای پدید می‌آید که زنی به مقدسات اهانت نموده و به این صورت درآمده و او را دستگیر کرده‌اند. قدرت تهییج و تحریک این شایعه چنان است که به زودی مردم به سمت پاسگاه شیخ‌آباد در منطقه نیروگاه قم هجوم می‌برند و از عوامل انتظامی می‌خواهند تا زنی که ادعا می‌شود به خاطر پاره کردن قرآن کریم و ریختن آن در زباله‌دانی و تبدیل شدنش به صورت ببری که نیمی از صورتش به شکل انسان است و مانند ببرها دم و سبیل دارد، را به آنها نشان دهند! شایعه می‌شود که قرار است زن ببرنما را روز جمعه اعدام کنند. با فرا رسیدن بعداز ظهر روز جمعه و نزدیک شدن به ساعات اعدام زن ببرنما مردم این منطقه گروه گروه در میدان نبوت تجمع می‌کنند و از آنجایی که یک جرثقیل هم بر حسب تصادف در همان محل پارک بوده مردم گمان می‌کنند که احتمالاً با همین جرثقیل می‌خواهند زن را اعدام کنند و در واقع وجود این جرثقیل هم بر اطمینان بیشتر مردم نسبت به این مسأله می‌افزاید وشایعه را باورپذیرتر می‌کند. این قضیه به تدریج به صورت یک شورش همگانی درمی‌آید و با شکستن شیشه بانک‌ها منطقه به آشوب کشیده می‌شود و تعداد زیادی نیز دستگیر می‌شوند

 
 

 

دستخط امام زمان

مدتی پیش تصویر اسکن شده‌ای از نامه‌ای منسوب به امام زمان( توجه کنید! به خط فارسی و نه عربی) در تهران و مسجد جمکران توزیع شد و در نشریه‌ی خورشید نیز به چاپ رسید و به تعداد زیاد در محافل مذهبی تکثیر و در سایت‌های اینترنتی نیز منتشرشد که در آن اشاره شده این دستخط امام زمان است و خادم مسجد آن را پیدا کرده است. خادم مسجد نوشته

در تاریخ 12 محرم 1404 هجری قمری صندوق موقوفه مسجد را که نذورات و کمک‌های مردمی در آن جمع و صرف اطعام به نام حضرت اباالفضل علیه السلام و عاشورا و مناسبت‌های دیگر دینی می‌شود، باز کردم و مشاهده نمودم به همراه پول‌های درون صندوق نامه‌ای در آن انداخته شده که روی آن دو عدد شکلات تقریبا بزرگ قرار دارد در حالی که همه می‌دانیم این شکلات‌ها هر قدر کوچک باشند ممکن نیست از روزنه باریک صندوق به درون آن وارد شده باشند. این که چرا امام زمان ناگزیر شده‌اند وجود خود را با انداختن دو شکلات در صندوق مسجدی اثبات کنند مشخص نیست. اما مشخص‌تر این است که به مصداق هر چه دروغ بزرگ‌تر باورش آسان‌تر: هر چه دروغ عوامانه ‌تر، عوام‌پذیرتر خواهد بود

 
 
 

 

نمونه‌ها

به پشت اتومبیل‌ها، روی شیشه تاکسی‌ها، کنار نمره عقب برخی اتومبیل‌های شخصی و دولتی نگاه کنید. از این نوع تابلوها کم نمی بینید، که همگی به نوعی ترویج خرافات اند. حتی به بخش آگهی مطبوعات هم اگر مراجعه کنید، کم با چنین مضمونی که این براحتی می‌توانید روی شیشه تاکسی‌های شهرهای مختلف ببینید روبرو نمی شوید

دعانویسی، گشایش کار، بخت‌گشایی، باطل السحر

 

امام زمان پشت ناودان شهرک قدس

شهرک قدس در حاشیه پایتخت 12 میلیونی ایران. ناودان سوراخ بوده و آب از پشتش به دیوار راه یافته، ناودان را برای تعمیر از جا درآورده اند و زردآب پشت ناودان هویدا شده است. هو انداختند که سایه امام زمان روی دیوار افتاده و مردم دردمندی که غرق در مشکلات زیستی و معیشتی اند به امید علاج آنها دست به دامن این سایه شدند

تصاویر هجوم مردم شهریار برای دیدن شمایل حضرت امام زمان روی دیوار

  نمی دانم چه ارتباطی بین نم دیوار و یا چاه و... از این قبیل مکانها و ائمه اطهار وجود دارد؟

 

 

 

و یک نمونه دیگر

تا ابله در جهان است مفلس در نمی ماند

چندان عجیب نیست اگر با دعا و رمل و استرلاب و پرداخت سهم آقایان از سد کنکور گذشت

ای وای........................ای وای......ای وای برما....

نامه ای به......


خواندن این نامه برای انها که احساس ناامیدی میکنند توصیه میشود

تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد.

سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»

صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد.

مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟»

آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!»

آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی که بنظر می‌رسد کارها به خوبی پیش نمی‌روند، اما نباید امیدمان را از دست دهیم زیرا خدا در کار زندگی ماست، حتی در میان درد و رنج.

دفعه آینده که کلبه شما در حال سوختن است به یاد آورید که آن شاید علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.

برای تمام چیزهای منفی که ما بخود می‌گوییم، خداوند پاسخ مثبتی دارد،

تو گفتی «آن غیر ممکن است»، خداوند پاسخ داد «همه چیز ممکن است»،

تو گفتی «هیچ کس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم»،

تو گفتی «من بسیار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد»،

تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»،خداوند پاسخ داد «رحمت من کافی است»،

تو گفتی «من نمی‌توان مشکلات را حل کنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدایت خواهم کرد»،

تو گفتی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر کاری را با من می‌توانی به انجام برسانی»،

تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پیدا خواهد کرد»،

تو گفتی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را ‌بخشیده ام»،

تو گفتی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام»،

تو گفتی «من همیشه نگران و ناامیدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار»،

تو گفتی «من به اندازه کافی ایمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به یک اندازه ایمان داده ام»،

تو گفتی «من به اندازه کافی باهوش نیستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام»،

تو گفتی «من احساس تنهایی می‌کنم»، خداوند پاسخ داد «من هرگز تو را ترک نخواهم کرد»،

۱۸سال تلاش رهبری

شاید شما هم با نامگذاری امسال به عنوان "اصلاح الگوی مصرف" گمان کردید این بحث تازه ای است که رهبر معظم انقلاب پیش روی ملت گشوده اند، اما با کمی بررسی متوجه خواهید شد، اصلاح الگوی مصرف و تصحیح رفتاراسراف گرایانه ما دغدغه 18 ساله مقام معظم رهبری است.

ایشان از روزهای نخستین سال 1370، همزمان با شروع نبرد زو و تزویر در بین مسئولان ، نسبت به این قضیه هشدار دادند.همان روزهایی که"دیگر نوبت رفاه مسئولان" رسید و کوخ نشینی رجایی به کاخ نشینی ها تبدیل شد.

این هشدارها همچنان ادامه داشت و رهبر انقلاب در فرصت های گوناگون به این نکته اشاره می کردند که باید فرهنگ قناعت و شیوه صحیح مصرف جایگزین شیرفه مصرف مسرفانه ای شود که دامنگیر جامعه شده است.

در سال 82 حتی از صدا و سیما و هیئات وزیران خواستند تا در جهت اصلاح الگوی مصرف گام جدی بردارند و به مبارزه با تبیلغ های مصرف گرایانه بپردازند، که متاسفانه با بی توجهی مسئولین نتیجه ای در برنداشت.

اینک در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامی که به شعار پیشرفت و عدالت مزین گشته است، بیش از پیش به اصلاح الگوی مصرف برای ایجاد عدالت و پیشرفت نیازمندیم. اصلاحی که اگر صورت گیرد می تواند نقش اساسی در ایجاد عدالت در بین طبقات جامعه و پیشرفت برای کشور داشته باشد.

سخنان گهربار رهبری در این 18 سال خود بیش از همه تحلیل ها موید این نکته است.

در اینجا نکاتی که در لابلای سخنان رهبری  در این 18 سال راجع به اصلاح الگوی مصرف آورده اند، جمع آوری کرده ام:

دیدار با اقشار مختلف مردم (روز بیست‏ونهم ماه مبارک رمضان)

26/1/1370

برادران! امیرالمؤمنین مى‏گوید زندگى به سمت زهد باید برود. امروز در جمهورى اسلامى، اگر ما احساس بکنیم که زندگى به سمت اشرافیگرى مى‏رود، بلاشک این انحراف است؛ بروبرگرد ندارد. ما باید به سمت زهد حرکت بکنیم. … مردم هم نباید اسراف و تجمل‏گرایى بکنند. این‏طور نیست که زهد فقط مخصوص مسؤولان باشد. این مهریه‏هاى گران‏قیمت که براى عقدهاى دخترهایشان مى‏گذارند، خطاست. نمى‏گویم حرام است، اما پدیده‏ى بد و زشتى در جامعه است؛ زیرا ارزشهاى انسانى را تحت‏الشعاع ارزش طلا و پول قرار مى‏دهد.

 

دیدار گروهى از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا(س) و «روز زن»

25/9/1371

من به خانمهاى مسلمان، به خانمهاى جوان و به خانمهاى خانه‏دار عرض مى‏کنم: سراغ این مصرف‏گرایى که غرب مثل خوره به‏جان جوامع دنیا و از جمله جوامع کشورهاى درحال توسعه و کشورهاى رو به پیشرفت و از جمله کشورما انداخته است، نروید. مصرف باید در حدّ لازم باشد، نه در حدّ اسراف. خانمهاى کسانى که همسرانشان یا خودشان مسؤولیتهایى در بخشهاى مختلف کشور دارند، باید از لحاظ دورى از اسراف، نسبت به دیگران الگو باشند. باید براى دیگران درس باشند و نشان دهند که شأنِ زن مسلمان بالاتر از این حرفهاست که اسیر زر و زیور و جواهر آلات و از این قبیل شود. نمى‏خواهیم بگوییم اینها حرام است؛ مى‏خواهیم بگوییم شأن زن مسلمان بالاتر از این است که در دورانى که بسیارى از مردم جامعه ما محتاج کمکند، کسانى بروند پول بدهند طلا بخرند، زینت‏آلات بخرند، وسایل زندگى رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهاى زندگى، اسراف کنند. اسراف، الگوى زن مسلمان نیست.

 

خطبه‏هاى نماز عید سعید فطر

4/1/1372

در این روز مبارک و در این محشر عظیم مردمى، طبق رویّه‏اى که در سالهاى گذشته در مثل چنین روزى داشته‏ایم، با استفاده از این فضاى روحانى، موردى را از دهها مورد که در زندگى ما مى‏تواند مطرح شود، مطرح مى‏کنم و آن، اجتناب از اسراف و زیاده‏روى است. به برادران و خواهران مسلمانمان در سراسر کشور عرض مى‏کنم که موضوع قناعت را جدّى بگیرید. منظورم از قناعت این نیست که دست به نعمتهاى الهى نزنید و از آنها بهره‏مند نشوید. مقصود این است که حدّ و اندازه نگه دارید؛ زیاده‏روى و اسراف نکنید؛ نعمتهاى الهى را ضایع ننمایید؛ که متأسفانه بسیارى مى‏کنند. در جمهورى اسلامى، کسانى هستند که دستشان به نعمتهاى الهى نمى‏رسد. نه به خاطر این‏که کم داریم. به خاطر این‏که بسیارى به خودشان حق مى‏دهند که نعمتهاى الهى را بى‏حساب و کتاب مصرف کنند؛ بى‏اندازه مصرف کنند؛ هیچ ملاحظه‏اى نکنند؛ هیچ حدى نگه ندارند و حتّى نعمتهاى الهى را ضایع کنند. چقدر نان ضایع مى‏شود! چقدر غذاى طبخ شده ضایع مى‏شود! چقدر میوه مصرف نشده ضایع مى‏شود و از خانه‏ها بیرون ریخته مى‏شود! چقدر لباس زیادتر از اندازه لازم - چند برابر اندازه لازم - خریدارى مى‏شود و در خانه‏ها و صندوقها مى‏ماند، براى این‏که یک بار در مراسمى پوشیده شود! اینها اسراف است.

مى‏خواهم این مطلب را ملت عزیزمان بدانند که اسراف، فعل حرام است؛ گناه است؛ خلاف شرع است؛ آنجایى که اسراف باشد و اسراف مال و اسراف نعمتهاى الهى انجام گیرد، تضییع و تلف کردن نعمت است. تصمیم بگیرید این کار را نکنید. البته خانواده‏هاى کم درآمد، شاید وسعشان هم نرسد که بخواهند اسراف کنند؛ اما خانواده‏هاى پردرآمد و حتّى بسیارى از خانواده‏هاى متوسّط، متأسفانه اسراف مى‏کنند. من این جمله را عرض کردم، برآن تأکید و پافشارى مى‏کنم و خواهشمندم که ملت عزیزمان، این سخن را مورد توجّه قرار دهند، به آن اهمیت دهند، براى آن حسابى باز کنند و سعى‏شان بر اسراف نکردن باشد.

 

خطبه‏هاى نماز جمعه سوم رمضان 1415

14/11/1373

باید روحیه اسرافى که در بعضى از مردم به صورت روز افزون پیدا مى‏شود، مهار گردد.

 

اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمینى(ره) مشهد مقدّس رضوى‏

1/1/1376

من دیروز در پیام اوّلِ سال، به ملت ایران عرض کردم که صرفه‏جویى را شعار خودتان قرار دهید. صرفه‏جویى به معناى گدابازى نیست که بعضى بگویند چرا نمى‏گذارید مردم از نعمتهاى خدا استفاده کنند. نه؛ استفاده کنند، ولى اسراف و زیاده‏روى نکنند. اسراف در جامعه، لازمه اشرافیگرى و تقسیم نابرابر ثروت و مایه تضییع اموال عمومى و نعمت الهى است. صرفه‏جویىِ صحیح - همان که در اسلام به آن قناعت مى‏گویند - به معناى نخوردن نیست. به معناى زیاده‏روى نکردن، مال خدا را حرام نکردن و نعمت الهى را ضایع نکردن است. اگر جامعه‏اى بخواهد قناعت و صرفه‏جویى را - که یک دستور اسلامى است - عمل کند، باید متوجّه باشد که در شکل کلّى به عدالت اجتماعى و مسأله عدالت پرداخته شود. براى این که بشود این راه را ادامه داد، همه و همه باید کوشش کنند

 

در صحن مطهّر حضرت ثامن الحُجج، امام رضا (ع)

1/1/1377

ببینید اسراف چه کار مى‏کند! اسراف در نان، اسراف در آب، اسراف در برق، اسراف در مصالح ساختمانى، اسراف در انواع و اقسام کالاهاى گوناگون، اسراف در اسباب بازى بچه و در وسایل تجمّلاتى! عزیزان من! این اسراف همان کارى را با کشور مى‏کند که دشمن مى‏خواهد! او از آن طرف به وسیله نفت، به‏وسیله تحریم اقتصادى و انواع و اقسام ضربه‏ها بر ملت ایران ضربه وارد مى‏کند؛ از این طرف هم خودِ ما با اسراف و صرفه‏جویى نکردن، ضربه او را تکمیل مى‏کنیم! حرف من این است.

من در پیام گفتم که مردم را به ریاضت اقتصادى دعوت نمى‏کنم؛ ابداً! چه ریاضتى؟ بحمداللَّه ملت ما احتیاج به ریاضت ندارد. من آنها را به قناعت، به صرفه‏جویى و به اسراف نکردن دعوت مى‏کنم. اسراف، حرام است. این هم نمى‏شود که من و شما، مرتّب دیگران را نصیحت کنیم. همه باید سعى کنند که اسراف را از زندگى شخصى و از زندگى کارى خودشان دور کنند.

من در پیام عرض کردم که مسؤولین دولتى باید فهرستى درست کنند و موارد اسراف را به مردم یاد دهند. این یک مطلب از مطالبى که ما در پیام امسال عرض کردیم؛ حال هم تأکید مى‏کنیم و توقّع داریم که مردم، توجّه و دنبال کنند. ان‏شاءاللَّه از آن، سود کشور حاصل شود.

 

خطبه‏هاى نمازجمعه تهران‏

23/2/1379

ارزش دیگر، دورى از اسراف و تجمّل در سطح زمامداران است. البته تجمّل و اسراف در همه جا بد است؛ اما آن چیزى که مردم را وادار مى‏کرد که نسبت به این قضیه حسّاسیت نشان دهند، رفتارهاى مسرفانه و متجمّلانه و ولخرجیها با مال مردم در سطح حکومت بود. این از آن چیزهایى بود که مردم نمى‏خواستند. نظام اسلامى بر اساس این ارزش به‏وجود آمد که چنین چیزى نباشد.

 

در خطبه‏هاى نماز جمعه تهران‏

25/9/1379

منکراتى که در سطح جامعه وجود دارد و مى‏شود از آنها نهى کرد و باید نهى کرد، از جمله اینهاست: اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حیاتى، اتلاف برق، اتلاف وسایل سوخت، اتلاف مواد غذایى، اسراف در آب و اسراف در نان. ما این همه ضایعات نان داریم؛ اصلاً این یک منکر است؛ یک منکر دینى است؛ یک منکر اقتصادى و اجتماعى است؛

 

در خطبه‏هاى نماز عید فطر

15/9/1381

مصرف‏گرایى براى جامعه بلاى بزرگى است. اسراف، روزبه‏روز شکافهاى طبقاتى و شکاف بین فقیر و غنى را بیشتر و عمیقتر مى‏کند. یکى از چیزهایى که لازم است مردم براى خود وظیفه بدانند، اجتناب از اسراف است. دستگاههاى مسؤولِ بخشهاى مختلف دولتى، بخصوص دستگاههاى تبلیغاتى و فرهنگى - به‏ویژه صدا و سیما - باید وظیفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف‏گرایى و تجمّل‏گرایى سوق ندهند؛ بلکه در جهت عکس، مردم را به سمت قناعت، اکتفا و به اندازه‏ى لازم مصرف کردن و اجتناب از زیاده‏روى و اسراف دعوت کنند و سوق دهند. مصرف‏گرایى، جامعه را از پاى درمى‏آورد. جامعه‏اى که مصرف آن از تولیدش بیشتر باشد، در میدانهاى مختلف شکست خواهد خورد. ما باید عادت کنیم مصرف خود را تعدیل و کم کنیم و از زیادیها بزنیم.

 

دیدار معلّمان و کارگران‏

10/2/1382

توصیه من به وزیران محترمى که این‏جا هستند و به دیگر مسؤولان دولتى، امروز این است و قبلاً هم همیشه همین بوده است که روى مسأله تقویت پول ملى و به نظام آوردن خرجها و هزینه‏هاى دولتى تلاش کنند و جلوِ ریخت و پاشها و خرجهاى زیادى و اسراف‏گونه را بگیرند و در یک دایره محدودتر وزارتى، رعایت کمال عدالت را بکنند و تبعیضهاى بیجا را بردارند

 

 

دیدار اساتید و دانشجویان‏ دانشگاههاى استان سمنان

18/8/1385

آنچه که پیشرفت هست، این است که ما از هر که و هر جور، همه‏ى دانشهاى مورد نیازمان را فرا بگیریم؛ این دانش را به مرحله‏ى عمل و کاربرد برسانیم، تحقیقات گوناگون انجام بدهیم، براى اینکه دامنه‏ى علم را توسعه بدهیم، تحقیقات بنیادى انجام بدهیم، تحقیقات کاربردى و تجربى انجام دهیم،.............درباره‏ى مشکلات اجتماعى‏اى که در کشور وجود دارد، تحقیق کنیم و راه ریشه کردن اینها را پیدا کنیم و به دنبال این برویم که راه مبارزه با اسراف چیست. اسراف یک بیمارى اجتماعى است. راه مبارزه با مصرف گرایى چیست؟ راه مبارزه با ترجیح کالاى خارجى بر کالاى ساخت داخل چیست؟ اینها تحقیق مى‏خواهد. در دانشگاهها پروژه‏هاى تحقیقى بگیرید، استاد و دانشجو کار کنید، نتیجه‏ى تحقیق را به مسئولان کشور بدهید؛ به رسانه‏ها بدهید تا سرریز شود و فرهنگ‏سازى شود. این، مى‏شود پیشرفت.

 

دیدار مسئولان اقتصادى و دست‏اندرکاران اجراى اصل 44 قانون اساسى‏‏

30/11/1385

اگر ضرورتهایى هم این کار را در آن دوره ایجاب مى‏کرد، نباید دیگر این کارها در دوره‏ى بعد از جنگ، در دهه‏ى دوم و سوم، انجام مى‏گرفت؛ نباید بیخود شرکت تولید مى‏شد؛ نباید از واگذارى شرکتهاى دولتى به مردم، در آن بخشى که قانون اساسى تصریح به آن کرده بود، کوتاهى مى‏شد؛ باید مى‏دادیم. باید مالکیت دولت را روزبه‏روز کمتر مى‏کردیم. این‏طور نشد، بلکه بیشتر و گسترده‏تر شد! و خیلى از درآمدهایى که باید در خدمت تولید، در خدمت گردش صحیح پول در جامعه قرار مى‏گرفت، صرف کارهاى غیرلازم شد؛ فعالیتهاى اسراف‏آمیز، ساختمان‏سازیهاى بیخودى. و حتماً به اقتصاد کشور لطمه خورد.

 

خطبه‏هاى نماز عید سعید فطر

21/7/1386

ما مردم مسرفى هستیم؛ ما اسراف میکنیم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزین. کشورى که تولید کننده‏ى نفت است، وارد کننده‏ى فرآورده‏ى نفت - بنزین - است! این تعجب‏آور نیست؟! هر سال میلیاردها بدهیم بنزین وارد کنیم یا چیزهاى دیگرى وارد کنیم براى اینکه بخشى از جمعیت و ملت ما دلشان میخواهد ریخت و پاش کنند! این درست است؟! ما ملت، به عنوان یک عیب ملى به این نگاه کنیم. اسراف بد است؛ حتى در انفاق راه خدا هم میگویند. خداى متعال در قرآن به پیغمبرش میفرماید: «لا تجعل یدک مغلولة الى عنقک و لا تبسطها کل البسط»؛ در انفاق براى خدا هم اینجورى عمل کن. افراط و تفریط نکنید. میانه‏روى؛ میانه‏روى در خرج کردن. این را باید ما به صورت یک فرهنگ ملى در بیاوریم. قرآن میفرماید: «و الّذین اذا انفقوا»؛ کسانى که وقتى میخواهند خرج کنند، «لم یسرفوا و لم یقتروا»؛ نه اسراف میکنند - زیاده‏روى میکنند - نه تنگ میگیرند و با فشار بر خودشان، زندگى میکنند؛ نه، اسلام این را هم توصیه نمیکند. اسلام نمیگوید که مردم بایستى با ریاضت و زهد آنچنانى زندگى کنند؛ نه، معمولى زندگى کنند، متوسط زندگى کنند. اینکه مى‏بینید بعضى از فضولهاى خارجى، دولتهاى خارجى، دائم و دم‏به‏ساعت، چندین سال است که ملت ما را تهدید میکنند که تحریم میکنیم، تحریم میکنیم، تحریم میکنیم - بارها هم تحریم کرده‏اند - به خاطر این است که چشم امیدشان به همین خصوصیت منفى ماست. ما اگر آدمهاى اهل اسراف و ولنگارى در خرج باشیم، ممکن است تحریم براى آدم مسرف و ولنگار سخت تمام بشود؛ اما ملتى که نه، حساب کار خودش را دارد، حساب دخل و خرج خود را دارد، حساب مصلحت خود را دارد، زیاده‏روى نمیکند، اسراف نمیکند. خوب، تحریم کنند. بر یک چنین ملتى از تحریم ضررى وارد نمیشود. این نکته را از ماه رمضان به یاد نگه داریم و ان‏شاءاللَّه عمل کنیم.

 

دیدار هزاران نفر از مردم و عشایر شهرستان نورآباد ممسنی

15/2/1387

 من در شیراز اشاره کردم: اگر ما اسراف نکنیم، می‌توانیم نیاز کشور را برآورده کنیم. یکی از چیزهایی که ما در این کشور نتوانستیم بر خودمان فائق بیاییم و اصلاح کنیم، مسئلهی اسراف است

 

دیدار رئیس‏جمهوری و اعضاى هیئت دولت

2/6/1387

ساده‏زیستى خوب و برجسته است و چیز باارزشى است؛ در مسئولین هم - کما بیش؛ یک جایى کمتر، یک جایى بیشتر - بحمداللَّه هست. ساده‏زیستى چیز بسیار باارزشى است. ما اگر بخواهیم تجمل و اشرافیگرى و اسراف و زیاده‏روى را - که واقعاً بلاى بزرگى است - از جامعه‏مان ریشه‏کن کنیم، با حرف و گفتن نمیشود؛ که از یک طرف بگوئیم و از طرف دیگر مردم نگاه کنند و ببینند عملمان جور دیگر است! باید عمل کنیم. عمل ما بایستى مؤید و دلیل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اینکه اثر بکند. این خوشبختانه هست. فاصله‏تان را با طبقات ضعیف کم کرده‏اید و کم نگه دارید و هر چه که ممکن است آن را کمتر کنید.

 

 

 

 
سال 88 سال اصلاح الگوی مصرف


1378 سال امام خمینى(ره)

1379 سال امام امیر المؤمنین،علی بن ابی طالب

1380 سال سیره علوی

1381 سال‌ عزت‌ و افتخار حسینی1382

1382 سال نهضت خدمتگزارى

1383 سال پاسخگویى

1384 سال همبستگى ملى و مشارکت عمومى

1385 سال پیامبر اعظم(ص)

1386 سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی

1387 سال نوآوری و شکوفایی

1388 سال اصلاح الگوی مصرف

اینک بهار

اینک بهــار

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار!
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
::: زنده یاد فریدون مشیری :::