زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

غمنامه حضرت رقیه (س)

غمنامه حضرت رقیه (س)
نویسنده:حاج شیخ علی ربانی خلخالی
رقیه علیه السلام در عاشورا

 

در بعضى روایات آمده است : حضرت سکینه علیها السلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى (که به احتمال قوى همان رقیه علیه السلام باشد) گفت : بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود(سلام الله علیها(.
امام حسین علیه السلام با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت و آنگاه رقیه علیها السلام صدا زد : بابا! مانعت نمى شوم . صبر کن تا ترا ببینم (سلام الله علیها) امام حسین علیه السلام او را در آغوش گرفت و لبهاى خشکیده اش را بوسید. در این هنگام آن نازدانه ندا در داد که :
العطش العطش ، فان الظما قدا احرقنى بابا بسیار تشنه ام ، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است . امام حسین علیه السلام به او فرمود : کنار خیمه بنشین تا براى تو آب بیاورم آنگاه امام حسین علیه السلام برخاست تا به سوى میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با گریه گفت : یا ابه این تمضى عنا؟
بابا جان کجا مى روى ؟ چرا از ما بریده اى ؟ امام علیه السلام یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد . (وقایع عاشورا سید محمد تقى مقدم ص 455 و حضرت رقیه علیه السلام تالیف شیخ على فلسفى ص 550(
آخرین دیدار امام حسین علیه السلام با حضرت رقیه علیه السلام
وداع امام حسین علیه السلام در روز عاشورا با اهل بیت علیهم السلام صحنه اى بسیار جانسوز بود، ولى آخرین صحنه دلخراش و جگر سوز، وداع ایشان با دخترى سه ساله بود که ذیلا مى خوانید:
هلال بن نافع ، که از سربازان دشمن بود، مى گوید: من پیشاپیش صف ایستاده بودم . دیدم امام حسین علیه السلام ، پس از وداع با اهل بیت خود، به سوى میدان مى آید در این هنگام ناگاه چشمم به دخترکى افتاد که از خیمه بیرون آمد و با گامهاى لرزان ، دوان دوان به دنبال امام حسین علیه السلام شتافت و خود را به آن حضرت رسانید. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:
یا ابه ! انظر الى فانى عطشان .
بابا جان ، به من بنگر، من تشنه ام
شنیدن این سخن کوتاه ولى جگر سوز از زبان کودکى تشنه کام ، مثل آن بود که بر زخمهاى دل داغدار امام حسین علیه السلام نمک پاشیده باشند. سخن او آنچنان امام حسین علیه السلام را منقلب ساخت که بى اختیار اشک از دیدگانش جارى شد. با چشمى اشکبار به آن دختر فرمود:
الله یسقیک فانه وکیلى . دخترم ، مى دانم تشنه هستى خدا ترا سیراب مى کند، زیرا او وکیل و پناهگاه من است .
هلال مى گوید: پرسیدم این دخترک که بود و چه نسبتى با امام حسین علیه السلام داشت ؟
به من پاسخ دادند: او رقیه علیها السلام دختر سه ساله امام حسین علیه السلام است . (سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیها السلام ص 22 به نقل از الوقایع و الحوادث محمد باقر ملبوبى ج 3 ص 192)
به یاد لب تشنه پدر آب نخورد!
عصر عاشورا که دشمنان براى غارت به خیمه ها ریختند، در درون خیمه ها مجموعا 23 کودک از اهل بیت علیه السلام را یافتند. به عمر سعد گزارش دادند که این 23 کودک ، بر اثر شدت تشنگى در خطر مرگ هستند. عمر سعد اجازه داد به آنها آب بدهند. وقتى که نوبت به حضرت رقیه علیه السلام رسید آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوى قتلگاه حرکت کرد.
یکى از سپاهیان دشمن پرسید: کجا مى روى ؟ حضرت رقیه علیه السلام فرمود: (سلام الله علیها) بابایم تشنه بود. مى خواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم (سلام الله علیها)
او گفت : آب را خودت بخور. پدرت را با لب تشنه شهید کردند!
حضرت رقیه علیها السلام در حالی که گریه مى کرد، فرمود: پس من هم آب نمى آشامم
نیز در کتاب مفاتیح الغیب ابن جوزى آمده است که ، صالح بن عبدالله مى گوید: موقعى که خیمه ها را آتش زدند و اهل بیت علیهم السلام رو به فرار نهادند، دخترى کوچک به نظرم آمد که گوشه جامه اش آتش گرفته ، سراسیمه مى گریست و به اطراف مى دوید و اشک مى ریخت . مرا به حالت او رحم آمد. به نزد او تاختم تا آتش جامه اش را فرو نشانم . همین که صداى سم اسب مرا شنید اضطرابش بیشتر شد. گفتم : اى دختر، قصد آزارت ندارم . بناچار با ترس ایستاد. از اسب پیاده شدم و آتش جامه اش را خاموش * نمودم و او را دلدارى دادم . یکمرتبه فرمود: اى مرد، لبهایم از شدت عطش * کبود شده ، یک جرعه آب به من بده . از شنیدن این کلام رقتى تمام به من دست داده ظرفى پر از آب به او دادم . آب را گرفت و آهى کشید و آهسته رو به راه نهاد. پرسیدم : عزم کجا دارى ؟ فرمود: خواهر کوچکترى دارم که از من تشنه تر است . گفتم مترس ، زمان منع آب گذشت ، شما بنوشید گفت : اى مرد سوالى دارم ، بابایم حسین علیه السلام تشنه بود ، آیا آبش دادند یا نه ! گفتم : اى دختر نه والله ، تا دم آخر مى فرمود: (اسقونى شربه من الماء) مى فرمود: یک شربت آب به من بدهید، ولى کسى او را آبش نداد بلکه جوابش را هم ندادند.
وقتى که آن دختر این سخن را از من شنید، آب را نیاشامید، بعضى از بزرگان مى گویند اسم او حضرت رقیه خاتون علیه السلام بوده است . (حضرت رقیه علیها السلام شیخ على فلسفى ص 13)
کناره سجاده ، چشم به راه پدر بود
از کتاب سرور المومنین نقل شده است : حضرت رقیه علیه السلام هر بار هنگام نماز، سجاده پدر را پهن مى کرد، و آن حضرت بر روى آن نماز مى خواند. ظهر عاشورا نیز ، طبق عادت ، سجاده پدر را پهن کرد و به انتظار نشست . ولى پس از مدتى ، ناگهان دید شمر وارد خیمه شد.
رقیه علیه السلام به او گفت : آیا پدرم را ندیدى ؟ شمر بعد از آنکه آن کودک را در کنار سجاده ، چشم به راه پدر دید، به غلام خود گفت : این دختر را بزن . غلام به این دستور عمل نکرد. شمر خود پیش آمد و چنان سیلى به صورت آن نازدانه زد که عرش خداوند به لرزه در آمد.
محدث خبیر، مرحوم حاج شیخ عباس قمى ((قدس سره )) از کامل بهائى (ج 2 ص 179) نقل مى کند که : زنان خاندان نبوت در حالت اسیرى حال مردانى را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده مى داشتند و هر کودکى را وعده مى دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز مى آید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى بود چهار ساله ، شبى از خواب بیدار شد و گفت : پدر من حسین علیه السلام کجاست ؟ این ساعت او را به خواب دیدم . سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست . یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و از ماجرا سوال کرد. خبر بردند که ماجرا چنین است . آن لعین در حال گفت : بروند سر پدر را بیاورند و در کنار او نهند. پس آن سر مقدس را بیاوردند و درکنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسید این چیست ؟ گفتند: سر پدر توست . آن دختر بترسید و فریاد بر آورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد. ادامه مطلب ...

شیطان بیشتر آشنا شویم.

شیطان بیشتر آشنا شویم.

همانطور که می دانیم شیطان از جنس جن است و از آتش خلق شده ، قبل از اینکه از بهشت رانده شود خدا را بسیار عبادت می کرده ، به همین دلیل"عزازیل" نام گرفته است.
امام علی (ع) می فرمایند : شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کرد و فقط یک نماز دورکعتی او چهار هزار سال طول کشید. وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و در آن روح دمید به تمام ملائکه دستور داد که بر آدم سجده کنند و همه سجده کردند به غیر از ابلیس.
شیطان به خدا گفت : من هفتاد هزار سال تو را عبادت کردم و خود فرموده ای که هرکسی مرا عبادت کند عبادتش را بی نتیجه نمی گذارم و عوضش را به او می دهم. خداوند فرمودند : هرچه می خواهی در دنیا به تو عطا می کنم.
شیطان گفت : اول اینکه اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم.
خداوند پاسخ داد : تو را مهلت می دهم.
دوم اینکه در مقابل هر یک فرزند آدم دو فرزند به من عطا کنی که برای هریک از اولاد آدم دو فرزند را مسلط کنم تا آنها را به گمراهی بکشانند ؛ خداوند باز هم قبول کرد.
سـوم اینـکه از تـو مـی خــواهــم مــرا در بدن اولاد آدم همچون خون جریان دهی که از هر کجای بدن انسان بتوانم او را به معصیت بکشانم.
چهارم اینکه می خواهم اولاد آدم ما را نبینند ، اما ما آنها را ببینیم.
پنجم اینکه می خواهم به من قدرتی دهی که به هر شکلی که می خواهم درآیم و هر کجا که می خواهم بروم.
ششم اینکه می خواهم تا دم مرگ پیش اولاد آدم باشم (یعنی حتی وقتی که حضرت ملک الموت (س) برای قبض روح به سراغ انسان می آید ، شیطان هم حاضر می شود و انسان را وسوسه می کند)
امام باقر (ع) می فرمایند :
هنگامی که انسان در حال جان کندن است خیلی تشنه می شود و در آن هنگام شیطان با یک لیوان آب می آید و میگوید اگر بر من سجده کنی و کافر شوی این آب را به تو می دهم وقتی ناامید می شود شیطان آب را می ریزد و می گوید من از تو بیزارم و می رود.

هفتم اینکه از تو می خواهم که مرا به سینه اولاد آدم مسلط گردانی تا او را وسوسه کنم.
خداوند در پایان می فرماید :
تمام خواسته هایت را برآورده می کنم ولی هرکس پیرو تو باشد او را با تو به جهنم می فرستم.
بعد شیطان می گوید : ای خدا به عزت و جلالت قسم که همه انسان ها را گمراه می کنم مگر عـده ای مـعـدود کــه بنده خاص تو هستند. پس گفت حالا که مرا بیرون می کنی جایی برای زندگی کردنم معین کن.
خداوند فرمودد : تو را در حمام ها و هر جا که محل رفت و آمد مردم باشد قرار دادم شیطان گفت : غذای من چه باشد ؟ خداوند فرمودند : سر هر سفره ای که (بسم الله الرحمن الرحیم) گفته نشود بنشین و با آنها که همچو حیوان گرسنه اند غذا بخور!
حضرت امام محمد باقر (ع) در این باره می فرمایند : اگر اول غذا یادتان رفت "بسم الله" بگویید ، آخر غذا بگویید تا شیطان هرچه خورده برگرداند.

بعد شیطان گفت : که من احتیاج به آب دارم. خداوند فرمودند : آب تو شراب و هر چیز مست کننده باشد.
شیطان گفت : برای من کتابی قرار بده ؛ خداوند فرمود : کتاب تو وشم باشد (خالکوبی ها و کتاب های سحر و جادو) و بعد گفت : برای من حدیثی قرار بده ، خداوند فرمود :حدیث تو دروغ است.

روزی حضرت محمد (ص) شیطان را حاضر در مسجدالحرام دید پیش او رفت و به او گفت ای ملعون چرا ناراحتی ؟
شیطان گفت : از دست تو و امت تو ناراحتم.
حضرت فرمودند : چرا از من ناراحتی ؟
شیطان گفت : چون این همه تلاش می کنم تا مردم را گمراه کنم ولی تو در روز قیامت آنها را شفاعت می کنی و تمام زحمات مرا به هدر می دهی به همین خاطر با تو دشمنم. حضرت فرمودند : از امتم چرا ناراحتی ؟
شیطان گفت :
اول اینکه :
وقتی به هم می رسند سلام می کنند که سلام اسم خداست و من از این اسم می ترسم.
دوم اینکه :
وقتی همدیگر را می بینند به یکدیگر دست می دهند و تا دستهایشان از هم بیرون نیامده گناهشان بخشیده می شود.
سوم اینکه :
وقتی می خواهند غذا بخوردند "بسم الله" می گویند و من دیگر نمی توانم غذا بخورم و گرسنه باقی می مانم.
چهارم اینکه :
بعد از غذا خوردن "الحمدالله"می گویند.
پنجم اینکه :
وقتی اسم تو می آید بلند بلند صلوات ختم می کنند و ثواب آن آن قدر زیاد است که من فرار می کنم.
ششم اینکه :
وقتی می خواهند کاری بکنند "انشاءالله" می گویند و من دیگر نمی توانم در آن کار دخالت کنم و آنها را بر هم زنم.
هفتم اینکه :
صدقه می دهند و وقتی که صدقه می دهند هم گناهشان آمرزیده می شود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور میکنند.

حضرت نبی (ص) در این مورد می فرمایند : وقتی انسان دستش را در جیبش می کند تا صدقه بدهد هفتاد شیطان دست او را می گیرند تا او را منصرف نمایند.
هشتم اینکه :
قرآن می خوانند و در خانه ای که قرآن خوانده می شود دیگر جایی برای من باقی نمی ماند چون در آن خانه ملائکه رفت و آمد می کنند.
نهم اینکه :
مرا زیاد لعنت می کنند و با هر لعنت یک زخم بر بدنم می افتد و تا زمانی که آن شخص را به گمراهی نکشانم آن زخم ها خوب نمی شوند.
دهم اینکه :
هنگامی که گناه می کنند سریع توبه می کنند و زحمات مرا هدر می دهند.
یازدهم اینکه :
عطسه که می کنند"الحمدالله" می گویند.
حضرت محمد (ص) فرمودند : عطسه از طرف خداوند و خمیازه از طرف شیطان است و وقتی عطسه می کنید باید "الحمدالله" بگویید.
وقتی انسان نماز می خواند شیطان از او دور می شود. بخصوص اگر سجده طولانی باشد ، شیطان از روی ناراحتی فریاد می کشد.
حضرت امام صادق (ص) فرمودند : هرکس نماز نخواند از شیطان پست تر است. چون شیطان یک خطا کرد و آن هم اینکه بر آدم سجده نکرد ولی انسان اگر نماز نخواند برای خدا سجده نمی کند.
حضرت محمد (ص) فرمودند : مجوز عبور از پل صراط نماز است و فرمودند : اگر نماز مومن قبول شود بقیه اعمال او نیز قبول درگاه الهی می باشد.
و همچنین از امام صادق (ع) نقل است :
که از صفات مومن این است که "بسم الله الرحمن الرحیم" را در نماز بلند بگوید و هر کس بعد از تکبیر نماز ، قبل از شروع حمد "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" را بگوید به اندازه هر مویی که در بدن است هزاران حسنه برای او می نویسند.

این همه جمله های ناب از بزرگان، محققان، دانشمندان، انسانهای سر شناس ونویسنده ها، شنیدی و گفتی و از بر کردی، چند بار جمله از پیامبر و امام ها دیدی و به اشتراک گذاشتی، چند بار؟؟؟
در حالیکه جمله های زیبایی گفتند و وجود دارد.
میدونم، خیلی کم یا اصلا، واقعییت هم همینه، بی تعارف باشیم ، احساس شرم بهمون دست میده، نه؟! گاهی وقتها باید بیشتر تفکر کنیم، تا بفهمیم چرا دعا هامون برآورده نمیشه، چرا درها رو بسته میبینیم، از کسی خجالت نکش، از خدا خجالت بکش، اگه هم به خدا اعتقاد نداریم، نداریم دیگه، پس لااقل اینقدرخدا خدا نکنیم.

احادیثی درمورداماممهدی(عجل الله فرجه شریف)

یا مهدی ادرکنی

عن یمان التمار قال: کنا عند ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ جلوساً فقال لنا: انَّ لِصاحِبِ هذا الامر غیبهٌ المتمسک فیها بدینه کا لخارط للقتاد. ـ «اصول کافی، ج 1، ص 335»


*مام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: همانا برای صاحب الامر غیبتی است (پس) کسی در دوران او دین خود را حفظ کند مانند کسی است که خار مغیلان را با دست بتراشد.


*عن زاره قال: سمعت ابا عبدالله ـ علیه السّلام ـ .... اذا ادرکتَ هذا الزمان فادع بهذا الدعاء اللهمَّ عَرِّفنی نفسَکَ فانَّک اِن لم تُعرِّفْنی نفسَک لم اعرِف نَبیَّکَ، اللهمَّ عرَّفْنی ... ـ «اصول کافی، ج 1، ص 337»
 

*امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: ... هر گاه زمان غیبت را درک کردی و در آن زمان قرار گرفتی پس این دعا را بخوان: خداوندا شناخت خودت را به من عطا کن چرا که اگر تو خود را، به من نشناسانی، نبیت را نخواهم شناخت، خداوندا رسولت را به من بشناسان چرا که اگر شناخت رسولت را به من عطا نکنی حجت تو (که امام زمان است) را نخواهم شناخت، خداوندا حجتت را به من بشناسان چرا که اگر شناخت او را به من ندهی از دینم گمراه می شوم.


* سمعت ابا جعفر ـ علیه السّلام ـ یحدث: اذا قام القائم عرض الایمان علی کل ناصب فان دخل فیه بحقیقهٍ و الا ضُرِبَ عُنُقُهُ او یُؤَدِی الجزیهَ کما یؤدیها الیوم اهل الجزیه. ـ «روضه کافی، ص 227»
 

امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: زمانی که قائم ـ علیه السّلام ـ قیام کند ایمان را بر هر بت پرستی عرضه می‏کند، پس اگر واقعاً ایمان آورد او را رها می کند و اگر ایمان حقیقی نیاورد یا گردن او را می زند و یا او را مجبور به پرداخت جزیه می کند چنانکه اهل ذمه امروز جزیه می دهند.


* سمعت ابا عبدالله ـ علیه السّلام ـ یقول: ان قائمنا اذا قام مد الله عزوجل لشیعتنا فی اسماعهم و ابصارهم حتی لا یکون بینهم و بین القائم برید، یکلمهم فیسمعون و ینظرون الیه و هو فی مکانه. ـ «روضه کافی، ص 241»
 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: وقتی قائم ما ـ علیه السّلام ـ قیام کند خداوند چشمان و گوشهای شیعیان ما را تیز می کند بگونه ای که میان قائم و شیعیانش پیکی نیست، او صحبت می کند و آنها می شنوند و او را می‏بینند در حالی که در جای خود می باشد.


** بدر بن الخلیل الازدی قال: کنت جالساً عند ابی جعفر ـ علیه السّلام ـ فقال: آیتان تکونان .... ـ «روضه کافی، ص 212، حدیث 258»
 

امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: قبل از قیام قائم ـ علیه السّلام ـ دو علامت ظاهر می شود که از زمان فرود آمدن حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ به زمین (تا آن روز) رخ نداده است. 1. خورشید در نیمه ماه رمضان می گیرد و ماه در آخر ماه رمضان می گیرد. در این هنگام شخصی گفت: ای فرزند، رسول خدا کسوف در آخر ماه و خسوف در نیمه ماه است. حضرت فرمود: آنچه را گفتی می دانم لکن این دو نشانه هایی (بی‏سابقه‏اند و) از زمان حبوط آدم ـ علیه السّلام ـ (تا آن زمان) رخ نداده است.


**. قال ابو جعفر ـ علیه السّلام ـ: اذا رایت الفاقه و الحاجه قد کثرت و انکر الناس بعضهم بعضاً فعند ذلک فانتظر امر الله عزوجل .... ـ «روضه کافی، ص 221، ص 276»
 

امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: هر گاه دیدی فقر و نیازمندی زیاد شد و مردم یکدیگر را نمی شناختند در آن هنگام منتظر امر الهی (یعنی ظهور، ولی عصر عجل اله فرجه) باش. به حضرت عرضه داشتم: جانم بفدای شما فقر و نیازمندی را فهمیدم، اما اینکه فرمود: مردم یکدیگر را نمی شناسند یعنی چه؟ حضرت فرمود: شخصی از شما بنزد برادر دینی اش می رود و نیاز خود را مطرح می کند و از او استمداد می طلبد پس آن شخص به گونه ای به او می نگرد و به صورتی با او سخن می گوید که قبل از آن آنگونه با او برخورد نمی کرد.


**. لما صالح الحسن بن علی ـ علیه السّلام ـ معویه بن ابی سفیان .... قال: اما علمتم انه مامنا الا ویقع فی عنقه بیعه لطاغیه امام زمانه الا القائم الذی یصلی روح الله ـ علیه السّلام ـ خلفه. ـ «منتخب الاثر، ص 263»
 

زمانی که امام حسن مجتبی با معاویه صلح کرد خطبه ای خواندند و فرمودند: آیا نمی دانید هیچ کس از ما ائمه نیست جز اینکه بیعت با حاکم ستمگر زمانش بر گردن او می رود و مجبور به بیعت می شود بجز قائم همان کسی که عیسی بن مریم روح الله پشت سرش نماز می خواند.


**عن امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ قال: الا و انَّ من ادرکها منا یسری فیها بسراج منیر و یحذو فیها علی مثال الصالحین. ـ«نهج البلاغه، خ 150»
 

امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: بدانید که همانا آن کسی که از ما (مهدی عجل آله فرجه) فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشن در آن گام می نهد (یعنی، خود دچار فتنه می شود و دیگران او را فتنه نمی شمارند) و بر سیره و روش صالحان رفتار می کند.


**. عن سلمان الفارسی قال: قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: الائمه بعدی اثنا عشر، عدد شهور الحول و منا مهدی هذه الامه له هیبهُ موسی و بهاءُ عیسی و حکمُ داودَ و صبوُ ایوب. ـ «منتخب الاثر، ص 26»
 

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ : فرمودند: ائمه بعد از من 12 نفرند؛ به تعداد ماه های سال و مهدی این امت از ما است، هیبتی موسی گونه دارد و به زیبایی مانند عیسی است و در حکم مانند داود و صبری ایوب وار دارد.


**عن ابی جعفر ـ علیه السّلام ـ: ان الله تبارک و تعالی حیث خلق الخلق ... اخذ المیثاق علی اولی العزم اننی ربکم و محمد رسولی و علی امیرالمؤمنین و اوصیاه من بعده ولاه امری و خزان علمی و انّ المهدی .... ـ «اصول کافی، ج2، ص 8»


امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: خداوند تبارک و تعالی زمانی که مخلوفات را آفرید .... از پیامبران اولی العزم پیمان گرفت که من پروردگار شمایم و محمد فرستاده من است و علی و جانشین بعد از او والیان امر و مخزن علم من هستند (یعنی رهبری علمی و سیاسی بدست آنهاست.) و همانا به وسیله مهدی دینم را یاری می کنم و حکومتم را بر پا می سازم و از دشمنانم انتقام می گیرم و بوسیله او همه را به بندگی خود می کشانم خواه از روی اطاعت باشد و خواه از روی اکراه.


** عن النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ قال: یخرج المهدی من ولدی یصلح الله تعالی امره فی لیله فیملأ الارض عدلاً کما ملئت جوراً. ـ «الصراط المستقیم، ج 2، ص 122»
 

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: مهدی که از فرزندان من است قیام می کند در حالی که خداوند یک شبه امر قیام او را اصلاح می کند پس زمین را همانگونه که پر از ظلم و ستم شده پر از عدل و داد می کند.


**. عن امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ (فی وصایاه لابنه الحسن ـ علیه السّلام ـ): ثم تقدم یا ابا محمد و صلِّ علیَّ یا بنی یا حسن و کبّر علیَّ سبعاً و اعلم انه لا یحل ذلک لاحدٍ الا علی رجلٍ یخرج فی آخر الزمان اسمه القائم المهدی من ولد اخیک الحسین یقیم اعوجاج الحق. ـ «مستدرک الوسائل، ج 2، ص 268»
 

امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: پس ای ابا محمد بعد از من تو جانشین شو و ای فرزندم ای حسن بر من نماز بخوان و بر من هفت تکبیر بگو، و بدان حقیقت تکبیر بر کسی جایز نیست مگر بر مردی که در آخر الزمان می آید نام او قائم مهدی است که از فرزندان برادرت حسین است و راه حق را که کج شده راست می گرداند.


** عن النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ قال: انت ابو الائمه الاحدی عشره من صلبکَ مطهرون معصومون و منهم المهدی. ـ «الصراط المستقیم، ج 2، ص 126»
 

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: (ای علی) تو پدر یازده امام که از صلب تو هستند می باشی امامانی پاک و معصوم و مهدی از آنهاست.


** عن النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ: الائمهُ من بعدی اثنا عشر اولهم انت یا علی و آخرهم القائم المهدی یفتح لله علی یده مشارق الارض و مغاربها. ـ «الصراط المستقیم، ج 2، ص 126»
 

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: ائمه بعد از من 12 نفرند اولشان تویی ای علی و آخرینشان مهدی قائم است، خداوند بدست او شرق و غرب را فتح می کند.


**قال ابو جعفر ـ علیه السّلام ـ: انّ القائم اذا قام بمکه و اراد ان یتوجه الی الکوفه نادی منادیهِ الا لا یحملْ احدٌ منکم ...
 

امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: همانا قائم ـ علیه السّلام ـ زمانی که در مکه قیام کرد خواست به سوی کوفه حرکت کند که منادیش ندا می دهد. «آگاه باشید هیچ کس از شما نه غذا و نه نوشیدنی حمل نکند» و حضرت سنگ موسی بن عمران را همراه خود دارند و آن بار شتری است پس در هیچ جای فرود نمی آیند مگر اینکه چشمه ای از آن می جوشد پس هر کس گرسنه باشد سیر آب می شود و این توشه آنها تا نجف است.


**. عن ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ قال: سَنَهُ الفَتحِ ینشَقُّ الفرات حتی یدخل الکوفه و ازقتها. ـ «اثبات الهداه، ج7، ص419»
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: سالی که فرج حاصل می شود (و مهدی قیام می کند) فرات طغیان می کند به گونه ای که آب وارد کوفه می شود و آنرا کوچک می کند.


** عن ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ قال: السفیانی من المحتوم و خروجه فی رجب. ـ «اثبات الهداه، ج 7، ص 340»
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: خروج سفیانی از امور حتمی است و قیامش در ماه رجب است.
 

 

تهیه و تنظیم از  منتظر ظهور