زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

گرم است……

گرم است……… خیلی
جوانان قرن۲۱

ثامن تم : من به غیرت مردان سرزمینم ایمان دارم...

 

گرم است……… خیلی گرم

راستش را بخواهی تحملش سخت است …..

اما میدانی گرمای چادرم را چگونه صبوری میکنم ؟؟؟؟؟؟

وقتی به یاد می آورم چادرم برای تو آرامش روح می آورد صبور میشوم !

نه ! …… نه ! خیال نکن منتی هست! منتی نیست !
.
.
.
اما تو را به خدا……!

تو هم مواظب نگاهت باش تا هوا گرم تر نشود !

من به غیرت مردان سرزمینم ایمان دارم .

خدا بداد ما برسه

خدا بداد ما برسه با این تصویر




هر یک از ما روزی این تصویر را از همین نما خواهیم دید

وقتی اخرین سنگ لحد را می گذارند
دیگر ماییم و اعمالمان
انشاالله خدا و ائمه اطهار دستگیر همه ما باشند
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

برآورده شدن حوائج

حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند: پیرمردی مسن، ماه مبارک رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم: حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز که به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت: نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم.

مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودکی را پیدا کردم و گفتم: من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یک چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم: دومین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است که خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید.

فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد.

 منبع:  تبیان

سلام بی بی جان

سلام بی بی جان ..


آرام آرمیده ای .. در اینجا ..... ولی فقط خدا می داند ... که در کربلا چه ها کشیده ای ..... اگر صدها سال هم بگذرد باز ...... ندای یا حسین یا حسین ... و مهلا مهلای تو ... از این ضریح به گوش عالم می رسد .... از همین مشبکها فریاد می زنی :

آیا کسی هست که حسینم را نور عینم را یاری کند ؟؟؟