زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

اگر بنده بداند من خدای او هستم.


 اگر بنده بداند من خدای او هستم.

ساعت 10 صبح دکتر به همراه مامور آشپز خانه وارد اتاق بیماران
می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید: "به این چلو کباب
بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر
بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و
کباب." مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم
که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید
غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراض
نمی کند.
 حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و
به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است. ما هم اگر به خدا
بگوییم خدایا، چرا به فلانی خانه ی دوهزار متری دادی و به من ندادی، ما
هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم، باید
بفهمیم. همان طور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به
خدا نباید اعتراض کنیم و هرچه به ما می دهد راضی باشیم.
خداوند تبارک و تعالی فرمود: اگر بنده بداند من خدای او هستم و هرچه
صلاح اوست به او می دهم، در دلش از من ناراضی نمی شود. در حدیث
است که "انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب." ما همه مانند مریض
هستیم و خدا مانند طبیب.
آیت الله مجتهدی تهرانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد