زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

برای حضرت باران!

برای حضرت باران!

و تنها قصه ی توست که در آن " یکی بود و یکی نبود " و آن قصه ی توست که در آن " زیر گنبد کبودش غیر از خدا هیچکس نیست". من «یکی بود و یکی نبود» قصه ات را ازبان خدای ابراهیم شنیده ام،خدای اسحق و یعقوب خدای مریم،خدای موسی و عیسی




داستانی که با گفتگو های دو نفره ی تو و خدا در خلوت حرا متولد شد. قصه ای که کلام تو درآن بوی خدا می دهد قصه ای که پیام مهر وبرادری ات با آن بر جهانیان می بارد

و ای حضرت باران این قصه هنوز که هنوز است ادامه خواهد داشت و روزی خواهد آمد که همه تو را خواهند شناخت روزی که تنها کافیست بگوییم باران تا همه خیس شوند و من خوب می دانم پایان این قصه خوب خواهد بود و بازهم در آخر قصه کلاغ های سیاه و بد صدای زمانه به خانه هایشان نخواهند رسید


فرقی نمی کند در چه لباسی و در چه جایگاهی باشیم
مهّم آن است که امشب هرچه داریم درطبق محبّت گذاشته
و به محضرحضرت دوست پیشکش کنیم!
ناچیزترین عرض ارادتی که می توانید
با بیان خود خطاب به حضرت ابراز کنید . بسم الله

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد