زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

زلال گویی

مذهبئ.عاطفئ

عکس کدوم شهید در اتاق رهبری هست؟

shahid4324 تصویر شهیدی که بر دیوار اتاق رهبر انقلاب است

حمید داودآبادی نویسنده و وبلاگ نویس عرصه دفاع مقدس در جدیدترین مطلب زیبایی که در وبلاگ خود به نگارش در آورده به ذکر خاطره‌ای از دیدارش با رهبر انقلاب اشاره کرده که در زیر آن را می‌خوانید:

اوایل بهمن ماه ۱۳۷۷ بود و بعد از ماه مبارک رمضان. همراه «مسعود ده نمکی» و فرزندانم سعید و مصطفی – که آن موقع هفت، هشت سال بیشتر نداشتند – خدمت مقام معظم رهبری بودیم. نماز جماعت مغرب و عشا در جمع کوچک مان به امامت آقا خوانده شد و آقا همان جا روی سجاده برگشت رو به ما و حال و احوال و گپ و گفت شروع شد. تازه نشریه شلمچه، به ضرب و زور «عطاالله مهاجرانی» وزیر ارشاد اصلاحات تعطیل و قلع و قمع شده بود.

مسعود تقویم زیبایی را که در نوع خود در آن زمان بی نظیر بود، با خود آورده بود تا تقدیم آقا کند. سررسید جالب «یاد یاران» با تصاویر رنگی شهدا که در نوع خود اولین بود. آقا، سررسید را گذاشت جلویش و شروع کرد به تورق. برای هر کدام از شهدا که تصویرش را می دید، خاطره یا نکته ای می گفت.

از شهید «سیدمجتبی هاشمی» که فرمود: «آقا سید برای خودش در آبادان حال و هوایی داشت.» تا شهید «عباس بابایی» که آقا خواب زیبایی را که چند شب قبل از آن شهید دیده بود، تعریف کرد.

شهید «محمود کاوه» که آقا از آشنایی اش با خانواده آن عزیز در مشهد گفت و شهیدان دستواره که چند روز قبل از آن، به سر مزار آن سه برادر شهید رفته بود و …

هر کدام از تصاویر زیبا، احساس آقا را با خود همراه داشت. مثلا عکس شهید «علی اشمر» – قمرالاستشهادیین لبنان – برای آقا خاطره آخرین دیدار پدر آن شهید و برادر بزرگ تر او محمد را به همراه داشت، که حاج منیف گفته بود:«آقا، من حاضرم همین پسرم محمد را هم به راه اسلام و ولایت فدا کنم.» و آقا که بر پیشانی محمد بوسه زده بود؛ و چندی بعد، محمد اشمر در عملیات مقاومت جنوب لبنان، با گلوله صهیونیست ها که بر پیشانی اش نشست، به شهادت رسیده بود.

از بقیه بگذریم.

همه اینها را گفتم تا به این جا برسم.

آقا در بین صحبت هایش فرمود:

«تصویر شهیدی در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.»

وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم. سپس به آقا میثم – فرزندش – گفت که برود و آن عکس را بیاورد.

دقایقی بعد که صحبت ها درباره عظمت شهدا گل انداخته بود، آقا گفت:

«حتما باید شما اون عکس رو ببینید.»

سپس رو به میثم کرد و مجددا گفت: «شما برو اون عکس شهید رو از اطاق من بیار.»

که آقا میثم رفت و سرانجام عکس را آورد.

کارت پستال کوچکی بود از شهیدی با بادگیر آبی، که بر زمین تفتیده شلمچه آرام گرفته بود.

آن عکس را قبلا دیده بودم. عکسی بود که «موسسه میثاق» منتشر و پخش کرده بود. زیر آن هم نام شهید را نزده بودند.

عکس را که آورد، آقا با احترام و ادب خاصی آن را به دست گرفت و رو به ما نشان داد. همان طور که آن را جلوی چشم ما گرفته بود، فرمود:

«شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست … الله اکبر … من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم.»

ناگهان یاد کلامی از دوست عزیزم «حسین بهزاد» افتادم.

چندی قبل از آن، حسین همان عکس را نشانم داد و نکته بسیار مهمی را تذکر داد. آن شهید جوان با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته بود و …

به آقا گفتم:

«آقا، یک نکته مهمی در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می رساند.»

آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟ که حرف حسین بهزاد را گفتم:

« این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته که گرد و خاک وارد لوله اسلحه نشود. یعنی این شهید هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده و با اسلحه اش هنوز تیر شلیک نکرده است.»

با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود:

« الله اکبر … عجب … سبحان الله … سبحان الله »

دست آخر، آقا مسعود زرنگی کرد و از آقا خواست تا اجازه دهد عکس آن شهید را به عنوان یادگار به او بدهد. آقا هم پذیرفت و روی دست راست شهید بر عکس، امضا کرد و به عنوان یادگار به مسعود داد.

دیدن این مطلب باعث شد تا این خاطره آقا را درباره شهید را ذکر کنم.

 

shahid753 تصویر شهیدی که بر دیوار اتاق رهبر انقلاب است
تصاویر شهدا

 

مزار این شهید کجاست؟

چندی پیش در یکی از خبرگزاری‌ها مطلبی پیرامون این شهید به همراه نامش منتشر شد که باعث گردید این تصویر این شهید از گمنامی در بیاید.

هادی ثنایی‌مقدم یازدهم تیرماه ۱۳۵۱ در شهرستان لنگرود به دنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز ۲۳ دی‌ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید اما پیکرش هیچگاه بازنگشت.

ظاهرا در گلزار شهدا، نمایشگاه عکسی از شهدای کشورمان برپا بوده است. مادر شهید ثنایی‌مقدم به تصاویر شهدا نگاه می‌کند و به یک عکس خیره می‌شود و ناگهان فریاد می‌زند این هادی منه…. این هادی منه… .

زیبا ترین دلیل برای حجاب


زیبا ترین دلیل برای حجاب

فایده اصلی حجاب همان جمله روانشناس فرانسوی است که می‌گوید اگر زنان غرب می‌دانستند زنان مسلمان در قالب فرهنگ عفاف و حجاب، جرعه جرعه بندگی خدا می‌نوشند و در خلوت انس با خدا قرار گرفته و تمرین تقوی می‌کنند، هرگز آنها را به خاطر حجابشان سرزنش نمی‌کردند.

زیباترین دلیل برای حجاب این است که خدا آن را لباس بندگی خود نامیده است و به عقیده ما در جامعه کنونی علاوه بر اینکه باعث رعایت یک حکم الهی فردی می‌شود، از طرفی نوعی تبلیغ نیز می‌باشد. تبلیغ این جمله که (من خدا را دوست دارم).

زنان محجبه در زمان کنونی تابلوی من خدا را دوست دارم، را در دست گرفته اند و هر قدمی‌که در قاب چنین پوششی بر می‌دارند نوعی جهاد در راه خداست.

ما در امور دنیوی بین خوب و خوب تر، همواره خوب تر را انتخاب می‌کنیم ولی چه می‌شود که بعضی از افراد وقتی به خدا می‌رسند بین خوب و خوب تر، خوب را می‌پسندند. در اکثر جلساتی که داشته ایم، حتی زنانی که چادر به سر نداشته اند اعتراف دارند که چادر نسبت به بقیه حجابها خوب تر است. ولی چرا خوب تر را انتخاب نمی‌کنند؟!!

آرایش می کنم تا شوهر پیدا کنم!....

 

چرا زنان ایرانی همواره در قله آمارهای مصرف لوازم آرایش و جراحی های زیبایی دنیا قرار دارند و این صدرنشینی ریشه در چه عواملی دارد؟
همه ما بارها در آمارهای بین المللی مصرف لوازم آرایش شنیده ایم که زنان ایرانی پس از عربستان بیشترین مصرف لوازم آرایش در خاورمیانه و رتبه هفتم جهانی را دارند. پرسشی که در این میان مطرح می شود این است که چرا ما همواره در قله آمارهای مصرف لوازم آرایش و جراحی های زیبایی دنیا قرار داریم و این صدرنشینی ما ریشه در چه عواملی دارد؟

مصرف سرانه ای که سر به فلک کشیده است
براساس تحقیق موسسه تحقیقاتی TMBA، حدود ۱۴ میلیون دختر و زن بین ۱۵ تا ۴۵ سال ساکن شهرهای بزرگ ایران، بطور متوسط ماهانه ۷/۵ یورو برای خرید لوازم آرایشی هزینه می‌کنند. در این تحقیق همچنین آمده است که زنان و دختران ایرانی به دلیل توجه خاصی به چهره خود می‌کنند. دخترانی هستند که بیش از یک ساعت جلوی آینه آرایش می‌کنند.

آمار و ارقام مصرف لوازم آرایش نشان می دهد که هر زن ایرانی در سال ۱۵۰ دلار و هر زن در خاورمیانه تقریبا ۳۶ دلار لوازم آرایشی مصرف می‌کند. ضمن آن که زنان ایرانی اغلب از اجناس چینی استفاده می‌کنند و در این زمینه شاید حجم بیشتری از لوازم آرایشی را مصرف کنند. سهم برندهای معتبر اروپایی و آمریکایی که دارای کیفیت و ترکیبات قابل اعتمادتری هستند، به دلیل قیمت‌های بالایی که در ایران دارند، کمتر از یک درصد بازار تخمین زده می‌شود. متاسفانه سهم تولیدکننده‌های ایرانی از این بازار بزرگ رو به گسترش بسیار ناچیز است و حداکثر در حدود پنج درصد تخمین زده می‌شود.

خواهی نشوی رسوا؛ همرنگ جماعت شو!!
اینکه دختران و زنان کشور ما روزانه این همه پول صرف خرید لوازم آرایشی می کنند و ساعات طولانی جلوی آیینه وقت صرف رنگ رخسار می کنند، مسلما دلایل بسیاری باید داشته باشد. مریم. م ۲۲ ساله دانشجو است. او در خصوص دلیل آرایش کردن می گوید: راستش را بخواهید ما یک ضرب المثل داریم که فلسفه آرایش کردن من هم تقریبا در راستای همان است؛ «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو». زمانی که می بینم همه دخترها هم سن و ساله من پس از ساعت ها آرایش در محیط دانشگاه جامعه حاضر می شوند، من هم برای اینکه مثل آنها باشم و به قولی از آنها کم نیاورم، مجبورم مانند آنها رفتار کنم.

در دوره و زمانه ای که ماهواره ها حتی به زندگی عشایر و کوچ نشینان کشور هم رسوخ پیدا کرده و بیرون هر چادری می توان رد پای دیش را پیدا کرد، دیگر نمی شود از تاثیرات خانه مان برانداز فرهنگ القایی ماهواره ها صحبتی به میان نیاورد. همین القائات باعث می شود که زن ایده ال همان هنرپیشه و خواننده ای باشد که ساعت ها زمان صرف آرایش خود کرده و از جراحی های زیبایی بسیاری برای تغییر صورت و اندامش استفاده کرده است

آرایش می کنم تا شوهر پیدا کنم!
رویا ۲۷ سال دارد و شاغل است. او هم از طرفداران پر و پا قرص آرایش است. زمانی که دلیل آرایش کردنش را جویا می شویم، می گوید: من هنوز مجرد هستم و بالاخره باید ظاهرم در سطح جامعه و محیط کارم به نوعی باشد که اگر کسی قصد ازدواج داشت رغبت کند به من پیشنهاد بدهد. اما اگر متاهل بودم دلیلی برای آرایش نمی دیدم. وقتی در پاسخ به رویا می گوییم : مردی که قصد ازدواج داشته باشد به خاطر لوازم آرایش پیشنهاد ازدواج نمی دهد ادامه می دهد: نه خانم. مردم عقلشان به چشمشان است و اگر بدون آرایش کسی را ببینند فکر می کنند خوشگل نیست.

آرایش می کنم تا به چشم بیایم!
طلا، تنها ۱۷ سال دارد اما آنقدر لوازم آرایش روی پوستش ماسیده است که فکر می کنی لااقل ۲۵ ساله است. وقتی درباره دلیل آرایش غلیظی که بر صورتش نقش بسته می پرسی می گوید: وقتی با آرایش در جامعه حضور پیدا می کنم همه به من بیشتر توجه می کنند و احساس دیده شدن پیدا می کنم. انگار همه من را بزرگ می دانند و من از نظرشان دیگر کودک نیستم. این مسئله باعث می شود آرایش کنم تا به چشم بیایم و همه به من توجه کنند! اما زمانی که از طلا می پرسیم این دیده شدن به چه قیمتی اتفاق می افتد پاسخی نمی دهد.

آرایش می کنم تا شوهرم را نگه دارم!
نازنین ۳۲ سال دارد، زنی زیبا که دو سه سالی است ازدواج کرده است و این روزها خانه داری می کند. نازنین هم مثل خیلی های دیگر ماهانه مبالغ زیادی را صرف خرید لوازم آرایشی می کند. وقتی درباره دلیل این کارش می پرسیم، می گوید: در دوره ای که خانم ها با چنین آرایش و حجابی در سطح جامعه ظاهر می شوند، اگر من در خانه به خودم نرسم و با آرایش و ظاهر مناسب پذیرای شوهرم نباشم ، ممکن است شوهرم خدای نکرده به زن دیگری که بیشتر از من به ظاهرش می رسد، توجه کند. من هم برای اینکه همیشه از نظر شوهرم زیبا و مرتب باشم، هر ماه مبالغ زیادی را صرف خرید لوازم آرایشی و بهداشتی می کنم.

دختران و زنان کشور ما از همان سنین نوجوانی صورت خود را نیازمند لوازم آرایش می دانند که بتوانند چهره شان را زیباتر کنند و هر چه سنشان بالاتر می رود این احساس نیاز بیشتر شده و به تدریج جای خود را به جراحی های پلاستیک و تزریق بوتاکس برای جوان سازی پوست می دهد

رسانه ای که فرهنگ را تغییر داده
یکی از مهم ترین دلایلی که در سالهای اخیر باعث گسترش روز افزون گرایش به لوازم آرایش و جراحی ها پلاستیک در کشور شده، گسترش ماهواره ها است. در دوره و زمانه ای که ماهواره ها حتی به زندگی عشایر و کوچ نشینان کشور هم رسوخ پیدا کرده و بیرون هر چادری می توان رد پای دیش را پیدا کرد، دیگر نمی شود از تاثیرات خانه مان برانداز فرهنگ القایی ماهواره ها صحبتی به میان نیاورد. همین القائات باعث می شود که زن ایده ال همان هنرپیشه و خواننده ای باشد که ساعت ها زمان صرف آرایش خود کرده و از جراحی های زیباییبسیاری برای تغییر صورت و اندامش استفاده کرده است. در این میان این زنان جامعه هستند که برای نزدیک شدن به الگوی القایی غربی مجبور هستند خود را به دست لوازم آرایش و جراحی های پلاستیک بسپارند.

اعتماد به نفسی که نیست
از دیگر عوامل مصرف جنون بار لوازم آرایش در کشور ما اعتماد به نفس پایین زنان و دختران جامعه است. آمارها نشان می دهد که زنان و دختران کشور فرانسه که بزرگترین قطب تولید لوازم آرایش در جهان است، کم ترین مصرف این لوازم را در دنیا دارند. البته ماجرای مصرف کم لوازم آرایش در کشورهای توسعه یافته امری بدیهی است. اما دختران و زنان کشور ما از همان سنین نوجوانی صورت خود را نیازمند لوازم آرایش می دانند که بتوانند چهره شان را زیباتر کنند و هر چه سنشان بالاتر می رود این احساس نیاز بیشتر شده و به تدریج جای خود را به جراحی های پلاستیک و تزریق بوتاکس برای جوان سازی پوست می دهد. مسئله این است که زنان و دختران ما هیچ گاه از ظاهر خود رضایت نسبی را ندارد و همواره برای رسیدن به چهره ایده آل القائی به دنبال مصرف لوازم ارایش هستند.

به هر رو تا زمانی که الگوی زن برتر در جامعه ما مدلها و خواننده های اروپایی باشد، وضعیت به همین منوال ادامه پیدا خواهد کرد و در این میان چاره ای نیست جز تغییر فرهنگ و نگرش جامعه در خصوص معیارهای زن ایده آل.

 

سلام دوستان


سلام دوستان عزیزم

لطفابه این وبلاگم هم سریزنیدو.نظربدیدممنونمhttp://golabe-ashk.womenhc.com/

خیلی دوستون دارم مخصوصا شما نوجوونای گلم رابدرود بدرود