-
قرآن
پنجشنبه 22 فروردینماه سال 1392 21:45
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند . مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف...
-
ناامیدی ها، همه امید میشوند
شنبه 17 فروردینماه سال 1392 19:26
وقتی که قلبهایمان کوچکتر از غصههایمان میشود، وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلکهایمان مخفی کنیم و بغض هایمان پشت سر هم میشکند ... وقتی احساس میکنیم بدبختیها بیشتر از سهممان است و رنجها بیشتر از صبرمان ... وقتی امیدها ته میکشد و انتظارها به سر نمیرسد ... وقتی طاقتمان تمام میشود و تحمل مان هیچ...
-
الهی اگر طاعت بسی ندارم
دوشنبه 5 فروردینماه سال 1392 11:24
الهی چون در تو نگرم از جمله تاج دارانم و چون در خود نگرم از جمله خاکسارانم خاک بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم و شیطان را شاد الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم ر ضای تو جویم الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم . الهی ظاهری...
-
کدام آسمان
سهشنبه 22 اسفندماه سال 1391 20:45
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می...
-
اگر بنده بداند من خدای او هستم.
شنبه 28 بهمنماه سال 1391 22:11
اگر بنده بداند من خدای او هستم. ساعت 10 صبح دکتر به همراه مامور آشپز خانه وارد اتاق بیماران می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید: "به این چلو کباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب." مریض ها همه یک جور...
-
داستان کوتاه (خدایا شکر)
شنبه 21 بهمنماه سال 1391 13:22
داستان کوتاه (خدایا شکر) روزى، مردى خواب عجیبى دید! دید که پیش فرشتههاست و به کارهاى آنها نگاه مىکند. هنگام ورود، دسته بزرگى از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامههایى را که توسط پیکها از زمین مىرسند، باز مىکنند و داخل جعبه مىگذارند.مرد از فرشتهها پرسید: شما چهکار مىکنید؟ فرشته در حالى که داشت...
-
قدمی بردار"
جمعه 29 دیماه سال 1391 22:31
آتشی نمى سوزاند "ابراهیم" را و دریایى غرق نمی کند "موسى" را کودکی، مادرش او را به دست موجهاى "نیل" می سپارد تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد مکر زلیخا زندانیش می کند اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند از این...
-
ســــلیمان و مورچه عاشق
دوشنبه 18 دیماه سال 1391 15:00
ســــلیمان و مورچه عاشق روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح...
-
حجاب؟؟/
چهارشنبه 22 آذرماه سال 1391 08:15
دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا؟! گفتم:ببخشید چی واقعا؟! گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد ؟ گفتم:بله گفت:اگه آره، پس چرا پسرایی که از ماها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند محو ما میشن، ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشید فقط سر پایین میندازید و رد...
-
خدایا من خیلی تنهام
شنبه 11 آذرماه سال 1391 11:25
پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت : )) خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ (( خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت . پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد . رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت . سپس نشست و منتظر ماند . چند دقیقه بعد در خانه...
-
غمنامه حضرت رقیه (س)
یکشنبه 28 آبانماه سال 1391 12:09
غمنامه حضرت رقیه (س) نویسنده:حاج شیخ علی ربانی خلخالی رقیه علیه السلام در عاشورا در بعضى روایات آمده است : حضرت سکینه علیها السلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى (که به احتمال قوى همان رقیه علیه السلام باشد) گفت : بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود(سلام الله علیها (. امام حسین علیه السلام با شنیدن این...
-
شیطان بیشتر آشنا شویم.
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 10:27
شیطان بیشتر آشنا شویم. همانطور که می دانیم شیطان از جنس جن است و از آتش خلق شده ، قبل از اینکه از بهشت رانده شود خدا را بسیار عبادت می کرده ، به همین دلیل"عزازیل" نام گرفته است. امام علی (ع) می فرمایند : شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کرد و فقط یک نماز دورکعتی او چهار هزار سال طول کشید. وقتی خدا انسان را...
-
احادیثی درمورداماممهدی(عجل الله فرجه شریف)
دوشنبه 15 آبانماه سال 1391 10:51
عن یمان التمار قال: کنا عند ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ جلوساً فقال لنا: انَّ لِصاحِبِ هذا الامر غیبهٌ المتمسک فیها بدینه کا لخارط للقتاد. ـ «اصول کافی، ج 1، ص 335» * مام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: همانا برای صاحب الامر غیبتی است (پس) کسی در دوران او دین خود را حفظ کند مانند کسی است که خار مغیلان را با دست بتراشد....
-
خداوندا یاریم کن
شنبه 29 مهرماه سال 1391 14:13
خداوندا یاریم کن تنها میدانم که باید نوشت که نوشتن مرا آرام میکند . خدایا دیگر نمی دانم چا درست است ؟ نمیدانم که آیا این هم باز امتحانی است از سویت ؟! خدایا ! خدایا ! نمی خواهم ....... دیگر نمی توانم ....... می دانم که تنها خود مقصرم ...... میدانم خواهم ایستاد محکم در برابر ناملایمات اگر خدایا تورا هم نداشتیم ، آن وقت...
-
روزی که مسلمان شدم
چهارشنبه 12 مهرماه سال 1391 10:30
بسیار زیبا و تکان دهنده است توصیه میکنم تا آخر متن بخوانید --- داستان زیر داستان اولین نماز دکتر جفری لانگ استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس است. وی که در خانواده ای پروتستان در آمریکا به دنیا آمده در ۱۸ سالگی بی خدا می شود. وی از طریق یکی از دانشجوهای مسلمانش نسخه ای ترجمه شده از قرآن هدیه گرفت و ظرف سه سال همه ی آن را...
-
هیچ پیغمبری ....
جمعه 27 مردادماه سال 1391 02:03
در مکه خاکستر و آتش بر سرش می ریختند، مسخره اش می کردند.. گفتند تو ساحری، مجنونی! سنگش می زدند. خون از سر و بدنش جاری می شد. راوی گفت باری رد خون زمین را گرفتم، به بیابان رسیدم. دیدم دست به دعا برداشته می فرماید: «خدایا! عذابشان نکن! نمی دانند.. آنها را بر من ببخش! » در چکاچک شمشیرها، در احد.. دندانش شکست، روی مبارکش...
-
از عیسی تا یهودا
جمعه 30 تیرماه سال 1391 19:03
از عیسی تا یهودا لئوناردو داوینچی هنگام کشیدن تابلوی شام آخر دچار مشکل بزرگی شد: میبایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا، از یاران مسیح که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر میکرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانیش را پیدا کند. روزی در یک مراسم همسرایی، تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از...
-
داستان واقعی “مردانگی”
شنبه 24 تیرماه سال 1391 11:14
داستان واقعی “مردانگی” http://www.RadsMs.com چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها ,, افراد زیادی اونجا نبودن , ۳نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا ۶۰-۷۰ سالشون بود . ما غذا مون رو سفارش داده بودیم که یه جوان نسبتا ۳۵ ساله...
-
گفتـگوهای کـودکـانه با خـدا
سهشنبه 6 تیرماه سال 1391 21:56
●●● گـروه اینتـرنتـی پـرشیـن استـار ●●● گفتـگوهای کـودکـانه با خـدا خدای عزیز! شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمیکشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده. خدای عزیز! ا خدای عزیز! شرط میبندم خیلی برایت سخت است که همه آدمهای روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من...
-
حجره یا خانه پیامبر اعظم (ص)
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1391 08:28
تصویر اول حجره یا خانه پیامبر اعظم (ص) که اینک مرقد مطهرش در آن واقع است. تصویر زیبای دوم از مزار مطهر ائمه بقیع، اگه براتون جالب بود عکاس رو هم دعا کنید. یزدان پورآریان که در تاریخ 18 خرداد 91 این عکس را گرفته است.
-
عشق به خمینـى
شنبه 13 خردادماه سال 1391 22:22
آنـانکه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه کـرده انـد , مشکلـى نـخواهند داشت . حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب کرده بـودند که : عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست . رحلت امام خوبیها برهمه ایرانیان تسلیت باد
-
این شهر بوی باروت می دهد
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1391 20:11
این شهر بوی باروت می دهد در تاریخ 31 شهریور 59 نبرد تاریخی ایران و عراق آغاز شد. به گزارش سه نسل، خرمشهر که تا آن زمان به خرم شهر ایران معروف بود به دلیل هم مرز بودن با عراق از اولین نقاطی بودکه مورد حمله دشمن قرار گرفت. مردم و نیروهای بومی به مدت 35 روز در این شهر مقاومت کردند که در اخر این شهر توسط دشمن اشغال شد...
-
توبه نصوح
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1391 22:34
نَصوح مردى بود شبیه زنها ، صورتش مو نداشت و پستانهایى برجسته چون پستان زنها داشت و در حمام زنانه کار مى کرد. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت و کسى از وضع او خبر نداشت و آوازه...
-
روزمادرمبارک
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 11:32
هزار دستگاه ۲۰۶، ۱۰۰ دستگاه آپارتمان، اسکناس به ارتفاع برج میلاد، و میلیارها دلارجوایز نقدی… . . . . . . . فدای یک تار موی تو مادر! عشق یعنی مادر،،،صبریعنی یک زن،،،،،مهریعنی دختر،،،،نوریعنی خواهر،،،،هرچه هستی عشق یاصبر،،،مهریانور،،،،روزت مبارک
-
کریم خان زند
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1391 09:24
درویشی تهیدست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد با دست اشارهای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ اوردند. کریم خان گفت: این اشارههای تو برای چه بود؟ درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟ کریم خان در حال کشیدن...
-
پیرعشق
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 14:16
پرسید چرا دیــــر کرده است؟ نکند دل دیگری او را اسیـــر کرده است؟ خندیدم و گفتم: او فقط اسیر مـــن است، تنها دقایقی چند تــاخیر کرده است… گفتم امروز هوا ســـرد بوده است… شاید موعد قرار تغییـــر کرده است… خندیــد به سادگیــم و گفت: احساس پــاک تو را زنجیــر کرده است. گفتم از عشـــق من چونین سخن مگو…! گفــت: خوابی...
-
پیرمرد
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 09:59
پیرمرد حریص و ( هارون الرشید ) : گویند روزی هارون الرشید به خاصان و ندیمان خود گفت من دوست دارم شخصی که خدمت رسول اکرم (ص) مشرف شده و از آنحضرت حدیثی شنیده است ، زیارت کنم تا بلاواسطه از آنحضرت آن حدیث را برای من نقل کند ( چون خلافت هارون در سنه یکصد و هفتاد از هجرت واقع شد و معلوم است که با این مدت طولانی یا کسی از...
-
سخنی از بزرگان:
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 08:49
خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی نموده : دوست خود را در میان مردم : پس به هیچ کسی بی اعتنایی نکنید شاید هم او دوست خدا باشد و شما نشناسیدش - رضایت خود را در طاعت ها پس هیچ عبادتی را کم نشمارید شاید همان مورد رضایت خدا باشد - غضبش را در گناهان پس هیچ گناهی را کوچک نشمارید شاید همان مورد غضب او باشد - استجابت خود را...
-
تنهاشده ام......
دوشنبه 12 دیماه سال 1390 19:37
دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام...
-
سه جمله
یکشنبه 29 آبانماه سال 1390 21:49
پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست. روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد. پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید:...